طغیان

تهمت طغیان نبندد هیچ عاقل بر قلم

تهمت طغیان نبندد هیچ عاقل بر قلم

رامیان

  بعضی وقت ها، خیلی ساده از خیلی چیزهایی که اطراف ماست میگذریم، حداقل برای من که اینجور بوده، این چیز  ِ ساده میتواند به سادگی یک بریدگی از یک جاده روتین روزانه باشد، بریدگی ساده ای که روزی دوبار از کنار آن رد میشدم و آن را به راحتی نادیده میگرفتم.

  امروز وارد یکی از این بریدگی ها شدم و بهشت رامیان را برای بار دوم دیدم، آخرین بار حدود پنج سال پیش بود که با بک اردو به رامیان رفته بودم، این بار اما با سری قبل فرق داشت، فرقش در تنهایی سفر کردن به آنجا بود. با اینکه تعریض ِ جاده، کمی توی ذوق میزد، اما از پرواز قاصدک ها در کنار جاده نمیشد گذشت، منظره ای فوق العاده را ایجاد کرده بودند.

جاده رامیان - شاهرود در دست تعریض

  داشتم با خودم فکر میکردم چقدر از این بریدگی ها در زندگیمان بوده و ما وارد آن نشدیم، بریدگی های کوچکی که بعد از ورود به آن زیبایی میبینی و از دیدنش لذت میبری.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">