طغیان

تهمت طغیان نبندد هیچ عاقل بر قلم

تهمت طغیان نبندد هیچ عاقل بر قلم

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

تگرگ

   آب و هوای استان گلستان، واقعا" عجیب و قریب است، ممکن است در روزی که صبح هوای آفتابی را تجربه کرده ایم، یک دفعه ای برف بیاید !

امروز هم از همان روزها بود، قبل از ظهر، حدود ساعت 11 هوا آفتابی بود، بعد از آن، و در یک آن ! باران شروع به باریدن کرد و پس از آن - درست وقتی که من وسط جاده بودم - شاهد بارش تگرگ بودیم ! و من مجبور شدم برای چند دقیقه ای اتومبیل را متوقف کنم تا بارش تگرگ قطع بشود، در واقع به یکباره تمامی وسیله ها در کنار جاده توقف کردند، البته بعد از قطع شدن تگرگ، هوا بسیار عالی شد و باد ِ بسیار ملایمی میوزید، چیزی که من عاشقش بودم.

   دوربینم رو در آودم و نتیجش شد چند تا عکس.

اولین عکس رو از خورشید گرفتم، دلیلش هم این بود که چند متر بالاتر یک نفر توجهش به خورشید جلب شده بود و مشغول عکاسی از خورشید بود به همین دلیل توجه من هم به آن جلب شد !

خورشید در روز بارانی


وزش باد گندم زار را به شکل ِ زیبایی مواج کرده بود.

گندم زار کمربندی علی آباد

بعد از باران، جنگل، سبز تر از همیشه به نظر میرسد.

جنگل قرق

به لطف باد، باران و تگرگ امروز و صد البته آلبوم شب ِ وصل ِ شجریان، توجهم به اطراف ِ زیبای خودم بیشتر جلب شد و هنوز هم  در حال احساس وزش باد هستم :)

رامیان

  بعضی وقت ها، خیلی ساده از خیلی چیزهایی که اطراف ماست میگذریم، حداقل برای من که اینجور بوده، این چیز  ِ ساده میتواند به سادگی یک بریدگی از یک جاده روتین روزانه باشد، بریدگی ساده ای که روزی دوبار از کنار آن رد میشدم و آن را به راحتی نادیده میگرفتم.

  امروز وارد یکی از این بریدگی ها شدم و بهشت رامیان را برای بار دوم دیدم، آخرین بار حدود پنج سال پیش بود که با بک اردو به رامیان رفته بودم، این بار اما با سری قبل فرق داشت، فرقش در تنهایی سفر کردن به آنجا بود. با اینکه تعریض ِ جاده، کمی توی ذوق میزد، اما از پرواز قاصدک ها در کنار جاده نمیشد گذشت، منظره ای فوق العاده را ایجاد کرده بودند.

جاده رامیان - شاهرود در دست تعریض

  داشتم با خودم فکر میکردم چقدر از این بریدگی ها در زندگیمان بوده و ما وارد آن نشدیم، بریدگی های کوچکی که بعد از ورود به آن زیبایی میبینی و از دیدنش لذت میبری.